ارائه توضیحاتی درباره مشکلاتی که گریبانگیر گردشگری هستند
به گزارش مجله سلو بلاگ، ایرنا/ این خبر پیرامون ارائه توضیحاتی درباره مشکلاتی که گریبانگیر گردشگری هستند، برای شما نوشته شده است.
یک تورلیدر کرمانی پیرامون ارائه شرحاتی درباره مسائلی که گریبانگیر توریستی هستند می گوید: راهنمایان توریستی از مهمترین حلقه های مفقوده در حوزه توریستی هستند که اگر بیشتر دیده شوند و در برنامه ریزی ها مدنظر قرار گیرند بسیاری از مسائل حل خواهد شد، زیرا آنان هستند که در خط مقدم ارتباط مستقیم با توریستان قرار دارند.
وی پیرامون ارائه شرحاتی درباره مسائلی که گریبانگیر توریستی هستند می افزاید: اینکه چه تصویر و شناختی از ایران به توریستان ارائه می شود به میزان قابل تاملی در اختیار راهنمایان است؛ بعلاوه هماهنگی برای حل مسائل پیش روی توریستان خارجی در کشور از دیگر نقش های راهنمایان است که همزمان در ارتباط مستقیم با توریستان خارجی مسائل را از زاویه دید آنان می بینند و می توانند برترین پیشنهادها را نیز ارائه نمایند.
از نداشتن نگاه سیستمی و زنجیروار در همه بخش های جامعه و اصناف همراه با رویکرد توریستی گلایه می نماید و می گوید: کدام راننده تاکسی یا صاحب رستوران و ساندویچی ما نگاهش جهانگرد محور است؟
غلامرضا نیکرو 74 ساله فعال و پیشکسوت توریستی که سالهاست کار راهنمای توریستی را تجربه می نماید و می گوید افزون بر 60 سال به نوعی با جهانگرد ارتباط دارد، چند دهه گذشته نیز بطور مستقیم کار راهنمایی توریستان را انجام داده است.
کارشناسی زبان انگلیسی خود را سال 1350 از دانشگاه تهران گرفته و فعالیت های مرتبط با توریستی را از نوجوانی آغاز نموده است. بازنشسته سازمان میراث فرهنگی (ایرانگردی، جهانگردی) است و همه عمر خود را در این عرصه گذاشت؛ لبریز از تجربه است و خاطره؛ دردها و کمبودها را در حوزه توریستی با همه چالش هایش با گوشت و پوستش، در ارتباط مستقیم با توریستان طی سالهای مختلف حس نموده است.
و البته می نالد از برخی مدیران حوزه توریستی که از نگاه وی، اتاق هایشان به روی خیلی ها بویژه تورلیدرها آنقدر که باید باز نیست که اگر بود بسیاری از مسائل را می توانستند بهتر منتقل نمایند.
در ماجرای گروگانگیری چهار توریست خارجی در کرمان طی سال 1378 حضور داشته و می گوید تورلیدر آن توریستان بوده است؛ به موضوع گروگانگیری که می رسد بغض می نماید؛ ناراحت می شود و می گوید ضربه ای که این اقدام به توریستی کرمان و کل کشور وارد کرد قابل جبران نیست. از خاطرات آن روزها که چطور وقتی توریستانش را به هتل می رساند و می رود منزل تا لباسی تعویض کند و بازشود می گوید و بازگشتی که با صحنه گروگانگیری روبرو است و آن را از تلخ ترین خاطراتش معرفی می نماید.
در عین حال می گوید خودمان هم در کشور نگاه سیستمی و توریستمحور نداریم؛ معتقد است نگاه و فرهنگ توریستی که آموزش و یکسری رفتارها و الزامات را داشته باشد و ورود توریست را تداوم ببخشد نداریم و این مشکل در کرمان بیشتر مشهود است.
برای شرح این انگاره به خاطراتش در زمان انتقال توریستان به شهرهای مختلف استان اشاره و تاکید می نماید: بطور مثال هربار به ایستگاه ایست بازرسی در راستا برخی شهرهای استان که می رسیم، حرص خوردن من هم آغاز می شود.
می پرسم چرا؟ مگر می شود ایست بازرسی برای تامین امنیت نداشت؟ می گوید نه، تامین امنیت از اولین مولفه هاست و ما هم واقعا دست تامین نمایندگان امنیت بویژه نیروهای انتظامی را می بوسیم؛ درواقع همه ما باید قدردان کسانی باشیم که جانشان را برای امنیت دیگران به خطر می اندازند اما من چیز دیگری می گویم؛ ضمن طرح این پرسش که به نظر شما احتیاج نیست به همه افرادی که به نوعی با توریستان روبروه و ارتباط دارند آموزش های لازم داده شود؟ شرح می دهد: شما خودتان ببینید، من برخی مواقع شاهد بوده ام اتوبوس توریستان که در ایست بازرسی توقف می نماید، گاه، یک سرباز به داخل اتوبوس می آید، روی شانه توریستان می زند و می پرسد: مستر چطوری؟ آمریکایی که نیستی؟ شغلت چیست؟ گاه پوزخندی هم به توریستان می زند و می رود.
وی پیرامون ارائه شرحاتی درباره مسائلی که گریبانگیر توریستی هستند ادامه می دهد: البته من می دانم که این فرد هدف خاصی ندارد یا دنبال اذیت کردن توریستان نیست اما به نظر شما بهتر نیست مثلا شیوه نامه روبروه با توریستان در همه بخشها از جمله صنوف و همه ادارات متولی درگیر با موضوع داشته باشیم و افرادی را برای ارتباط مستقیم با توریستان بکار بگیرند که اولا یکسری ویژگی ها داشته باشند و بعد هم نکاتی را به آنان گوشزد نمایند یا آموزش بدهند؟
ببینید چقدر فرق دارد یک فرد روبه روی توریستان با روی گشاده و لبخند به آنان خیرمقدم بگوید و خوش و بش کند تا اینکه توریستان تلقی برداشت دیگری را داشته باشند. حرف من این است که این روینمودها و فرهنگسازی باید سیستمی و به وسیله همان سازمان ها باشد.
می گوید: البته مشکل فقط این نیست، این ضعف در آموزش ها در همه ادارات، صنوف و بخش های جامعه وجود دارد، زیرا نگاه توریستمحوری وجود ندارد؛ هنوز خیلی ها باور ندارند که اگر پای توریست به جایی باز شود بسیاری از مسائل از جمله بیکاری هم حل خواهد شد.
در ادامه سایر مسائل حوزه توریستی را همراه با آب و تاب، نگرانی، بیان خاطرات و مصداق هایی که با آنها روبرو بوده بیان می نماید، مسائلی که یکی از مهمترین آنها را کمبود سرویس بهداشتی در سطح شهر، اماکن عمومی و بین جاده ها می داند.
وی پیرامون ارائه شرحاتی درباره مسائلی که گریبانگیر توریستی هستند می گوید: واقعا این مشکل سرویس بهداشتی را یکبار و یکجا باید حل کرد چون اصلا زیبنده نیست، توریستان واقعا اذیت می شوند و در آمدن توریستان بویژه از کشورهای اروپایی خیلی موثر است.
سرانه سرویس بهداشتی در شهر کرمان را بسیار پایین می داند و می گوید: اگر واقعا مردم در وسط شهر دچار مشکل شوند، نمی دانند به کجا باید مراجعه نمایند؛ این مشکل در جاده ها بیشتر است.
مکان مجذوب کننده داریم، مجذوب کننده گر نداریم
ابتدا در پاسخ به این پرسش که الان گفته می شود کرمان با هشت اثر ثبت جهانی آنچنان که باید مقصد توریستی نیست، قبلا هم اینطور بوده؟ می گوید: خیر، قبلا کرمان مقصد توریستی بوده اما الان، آنچنان که باید نیست؛ آژانس های مسافرتی در جهان پیرو سیاست های دولت ها و کشورشان هستند و برخی وقت ها می بینیم با یک تغییر نگاه و بخشنامه دولت ها راستا توریستان آن کشور هم عوض می شود.
سالهای قبل اینطوری نبود، دهه 70 یا 80 همه یادشان است توریست مثلا سه روز در کرمان می ماند، یک روز در یزد؛ اما حالا اینطور نیست. مسئولان یزد به طور مثال اهمیت توریستی را از سالها پیش درک کردند و خیلی کارها کردند؛ در چهار، پنج سال فقط 40 هتل راه انداخته اند. هماهنگی و تعامل بین همه ادارات و بخش های غیردولتی و صنوف در یزد وجود دارد. البته الان هم توریست به کرمان می آید، اینطور نیست که اصلا نیاید اما بعد از تهران، اصفهان و شیراز اگر مدت زمان اقامتشان در کشور بیشتر از هفت روز باشد ممکن است به کرمان هم بیایند؛ درحالی که استان کرمان بیشترین آثار ثبت جهانی ایران را دارد. کویر اینجا منحصر بفرد است؛ مکانهای مجذوب کننده بسیار داریم اما مجذوب کننده گر نداریم که بتوانیم مکان ها را به طریق مختلف به میهمانان خارجی و ایرانی معرفی کنیم.اگر تسهیلات توریستی و اطلاع رسانی به همراه آموزش های توریستی نداشته باشیم، خیلی نمیتوان امیدوار بود.
امان از سرویس بهداشتی
این راهنمای توریستی اینطور ادامه می دهد: درحالی از آموزش و فرهنگ توریستی صحبت می کنیم که در بسیاری از جاده های ارتباطی سرویس بهداشتی مناسب نداریم. بطور مثال هنوز جاده کرمان- بم و کرمان- شیراز، چند سرویس عمومی مناسب نداریم. توریست می خواهد هر 50 کیلومتر استراحت کند، محیط را ببینید، رستوران و سرویس می خواهد اما یا نداریم یا اگر هست، سرویس های بهداشتی قفل هستند و بسیار کثیف.
چندسال پیش، یکبار تور توریستان هلندی را مدیریت می کردم؛ به میدان گنعجعلی خان کرمان که رسیدیم یکی از توریستان خانم گفت که دچار مشکل شده است و به صورت فوری به سرویس بهداشتی احتیاج داشت. تور را به یکی از توریستان سپردم تا در میدان پرسه بزنند و تاکسی گرفتم و مجبور شدم بسته بهداشتی از داروخانه بگیرم و به هتل بازگردیم تا بتواند از سرویس بهداشتی استفاده کند، بعد دوباره او را به توریستان برسانم. درحالی که باید قدم به قدم در شهر و جاهای تاریخی که توریست می رود، سرویس بهداشتی مناسب و تمیز وجود داشته باشد.
زمانی هم می خواستم جهانگرد هایی را به شیراز ببرم، بعد از سیرجان سر یک دوراهی ایستادیم چون یک نفر به دستشویی احتیاج داشت. به داخل پایگاه مستقر در آنجا که مربوط به یک اداره بود رفتیم؛ مسئولش گفت توریست را سرگرم کنید تا سرویس را تمیز کنیم؛ ببینید، زیاد پیش آمده که من دیده ام توریستان خارجی در راستا بین شهرها مجبور می شوند بگویند یک درخت یا پل وسط جاده نشان بدهید و توقف کنید برای دستشویی و این اصلا برای توریستی ما خوب نیست.
نیکرو مثال دیگری می زند و می گوید: یکبار 2 زن خارجی از اروپا میهمانم بودند؛ روز آخر سفرشان گفتند امروز با انتخاب شما یک رستوران برویم برای ناهار به شرطی که توالت فرنگی داشته باشد؛ هر رستورانی رفتم یا پرسیدم، دیدم سرویس فرنگی ندارند؛ یکی می گفت تصمیم داریم بسازیم، یکی گفت خراب است و من واقعا خجالت کشیدم. شرایط سرویس بهداشتی در جاده ها که خراب تر است؛ مجتمع خدمات رفاهی زده اند اما دستشویی مناسب یا ندارد یا قفل است.
مجتمع بین راهی مسجد ابوالفضل در جاده کرمان - یزد را می بینید که چقدر خوب است و شلوغ؟ هر 50 کیلومتر باید مشابه این مجتمع باشد، البته نه اینطور بی نظم؛ یعنی از ابتدا باید با یک نقشه و اصول مهندسی ساخته شده باشد نه اینطور که هرسال یک چیزی بدون برنامه، به آن اضافه شده باشد و زیبایی یا هماهنگی و راهنمایی مناسب برای توریستان نداشته باشد؛ اما خب این مجتمع خیلی بهتر است جاهای دیگر است.
به گفته وی بعلاوه لازم است مجتمع های رفاهی در دو سوی جاده ها باشند آن هم با تابلوهای انگلیسی و فارسی به میزان مناسب و با کیفیت لازم، در جاهایی که درست شرح داده شده باشد.
موضوع سرویس بهداشتی خیلی اهمیت دارد اما نمی دانم چرا کسی جدی نمی گیرد؛ برای اینکه اهمیت این موضوع را به شما بگویم ذکر این خاطره لازم است که یکی از آژانس داران اروپایی به طعنه و طنز می گفت سفارش یک قرص را داده است که وقتی می خواهند توریست به ایران بفرستند، توریستان این قرص ها را بخورند که از ورود به ایران تا خروج احتیاج به دستشویی نداشته باشند.
مبلمان شهری نامناسب برای توریستان
این راهنمای توریستی مبلمان شهری کرمان را بویژه از نظر توریستان نامناسب و درحد صفر توصیف می نماید و می گوید: نه پارکینگ مناسب در دسترس است نه دیگر ملزومات؛ حتی پیاده راه مناسب نداریم. توریست خارجی و حتی ایرانی شب نمی داند کجای کرمان را می تواند برود و ببیند. کجا تئاتر و موسیقی یا دیگر برنامه هاست. بسیاری از پیاده راه های شهر مشکل دارند و توریستان نمی توانند براحتی قدم بزنند. چیدمان شهری مسائل زیادی دارد، از نظر خط کشی و دیگر علائم.
شهر باید تمیز و زیبا باشد که نیست؛ نظارت بر رستوران های شهر به میزان احتیاج نیست؛ هم از نظر تمیزی، هم کیفیت غذا و هم قیمت ها.
ورودی های نازیبای شهر
وی مشکل دیگر از منظر توریستی را اینچنین توصیف می نماید: مشکل دیگر که در بسیاری از شهرها از جمله کرمان وجود دارد، ورودی شهر و زیبایی آن است. ورودی توریست در شهر باید زیبا باشد تا کسی که مخصوصا برای نخستین بار وارد می شود را جذب کند؛ الان ببینید توریست به محض ورود به شهر کرمان از سمت جاده تهران، با انواع صافکاری، مکانیکی و تصاویر نازیبا روبرو می شود؛ آیا نمیتوان این صنوف را به جای دیگری منتقل کرد؟ آیا این مسائل اهمیت ندارد؟
آموزش نهادینه شده در تاکسی و مغازه
این راهنمای توریستی آموزش های مرتبط با توریستی در همه صنوف را بسیار موثر می داند و می گوید: آموزش خیلی مهم است؛ آموزش به تاکسی داران، هتل داران، رستوران داران، مغازه داران، همه باید آموزش های توریستی را ببینند که آن موقع تحول ایجاد می شود.
نیکرو درباره اینکه آموزش ها باتوجه به گستردگی صنوف چطور باید ارائه و هدفمند شود می گوید: در جهان چکار می نمایند؟ یک ساندویچی اگر می خواهد مجوز مغازه بگیرد، تا دوره های آموزشی را نگذراند مجوز نمی دهند. آموزش ها در زمینه مشتری مداری، بهداشت محیط، بهداشت فردی، قیمت گذاری، برچسب زدن قیمت، داشتن لبخند بر چهره در برابر مشتری و توریست، تمیز بودن و غیره را شامل می شود که از بدیهیات این کارهاست.
نقش رسانه و تورلیدرها
وی در ادامه با طرح این پرسش که واقعا رسانه ها در معرفی جاذبه ها یا حل مسائل پیش روی توریستی چه کار نموده اند؟ تاکید می نماید: ما تورلیدرها هم نقش بسیار مهمی در توسعه توریستی داریم اما این نقش را نمی بینند؛ درِ اتاق مدیر باید به روی تورلیدر باز باشد اما نیست. تورلیدر است که ایران را برای توریستان معرفی می نماید؛ من به عنوان تورلیدر مسائل زیادی را می بینم؛ پیشنهادهای زیادی هم دارم اما به چه کسی باید بگویم؛ درِ اتاق برخی مدیران همواره بسته است.به نظرم راهنمایان توریستی سربازان گمنام توریستی هستند و نقش آنان از مدیران آژانس ها هم بیشتر است.
بیشتر مواقع مدیران آژانس ها حتی اصلا توریستان را به چشم نمی بینند؛ این تورلیدرها هستند که اطلاعات می گیرند و اطلاعات می دهند و نباید فراموش کنیم که چقدر مهم است که چه اطلاعاتی به توریستان خارجی داده می شود. اگر تورلیدرها را بیشتر دریابند و بیشتر آموزش بدهند وضع خیلی بهتر می شود. امروز هیچکس بهتر از منِ تورلیدر که همراه با توریستان در خیابان های شهر مسائل موجود را دیده ام، مسائل و راهکارها را نمی شناسد. البته مشکل دیگری هم وجود دارد که مسئولان تندتند عوض می شوند و گاها مدیران از خارج از مجموعه توریستی هستند که اصلا شناختی ندارند.
تفاوت های توریستان خارجی را بشناسیم
این راهنمای توریستی در ادامه با بیان اینکه توریستان خارجی هرکدام تفاوت ها و فرهنگ های خاص خود را دارند که باید آنها را شناخت می گوید: در برنامه ریزی برای آنان توجه به این مسائل خیلی اهمیت دارد.من ترجیح می دهم تورهای کشورهای غربی بیشتر بیایند و ایران و کرمان را ببینند چون با هدف می آیند و خروجی آمدنشان هم بسیار بیشتر و بهتر است و به ورود توریستان دیگر بیشتری هم می انجامد. تورهای کشورهای مختلف با هم تفاوت های زیادی دارند؛ مثلا روس ها در بحث عادات غذایی فقط دنبال ساندوچ هستند اما اروپایی ها تنوع غذا می خواهند پس وقتی می خواهیم منو برای تورهای اروپایی بدهیم باید به این مسائل توجه کنیم.
اروپایی ها گاه 2 ماه روی ایران کار و مطالعه می نمایند بعد می آیند و برای همین می دانند کجا را باید بفرایند و بگردند؛ از قبل هم برنامه می ریزند. اروپایی ها نمی آیند اینجا تا از همدیگر عکس بگیرند؛ بسیار دیده ام که زن و شوهر اروپایی هرکدام یک دوربین همراهش دارد، چون براساس علائقشان عکاسی می نمایند، یکی طبیعت را می بیند و دیگر خیابان و زندگی مردم را مطالعه می نماید. عموما توریستان اروپایی با کتاب توریستی می آیند.
اهمیت اتوبوس توریستان
نیکرو که سال ها تورلیدر توریستان خارجی و داخلی بوده اتوبوس توریستی را کارگاه ایرانشناسی و بسیار مهم می داند و می گوید: اتوبوس توریستان در واقع کارگاه آموزشی است؛ یکی یکی سوال می پرسند؛ اگر از تهران سوار اتوبوس شوند درواقع کارگاه تاریخ ایران آغاز می شود و وقتی بر می گردند تا به کشورشان بفرایند، کلاس تمام می شود و چقدر اهمیت دارد که در این کارگاه ما چه مفاهیمی را از قبل از تاریخ و عظمت ایران و سایر ویژگی ها که باید منتقل شود را آماده نموده باشیم؛ باید برای انتقال این داده ها برنامه و سیاستگذاری داشت.
تفاوت توریستان خارجی و داخلی
وقتی در ادامه مصاحبه با این راهنمای توریستی به تفاوت های توریستان خارجی و داخلی می رسم، نظر من به عنوان یک خبرنگار خیلی جلب می شود چون موضوع به سبک زندگی متفاوت و نگرش های مختلف به زندگی هم بر می شود؛ نیکرو این تفاوت ها را اینطور روایت می نماید: توریستان خارجی و داخلی خیلی باهم متفاوتند؛ خارجی ها وقتشان را با تنبلی تلف نمی نمایند؛ مثلا با تور می رویم تا کویر را ببینیم؛ می خواهیم طلوع خورشید را در راستا ببینیم، به توریستان خارجی که ساعت اعلام می کنیم، 5 صبح بلند می شوند، 6 صبح پشت سر راهنما همه ردیف ایستاده اند اما توریستان ایرانی، تازه می گویند: حالا بگذار بخوابیم، آخ کمرم، خسته ام.
یا مثلا وقتی شب به هتل می رسیم، می گوییم 9 شب زمان خاموشی است؛ توریستان خارجی دیگر می فرایند تا بعد از خواندن کتاب یا یادداشت برداری بخوابند اما در آن ساعت، تازه ایرانی ها دارند دنبال سیگار می گردند و شب بیداری آغاز می شود.
وی که تجربه همراهی تورهای ایرانی در خارج از کشور را هم دارد می گوید این تفاوت ها آنجا هم مشهود است؛ لبخندی می زند و می گوید: تورهای ایرانی که به خارج می بریم، زنان بیشتر دنبال خرید هستند؛ برخی مردان هم شبها دنبال جاهایی که خود را سرگرم نمایند.
کثیف ترین جاهای شهرها کجا هستند؟
این راهنمای توریست کرمانی در ادامه به تجربیاتش در حوزه شناسایی مکان های کثیف و تمیز در شهرهای مختلف کشور اشاره و با بیان اینکه نظافت و ندیدن زباله از نظر توریستی بویژه توریستان خارجی بسیار مهم است تاکید می نماید: از یک توریست خارجی زمانی پرسیدم کثیف ترین جای ایران کجاست، گفت شمال. باوجود اینهمه زیبایی در شمال، از نظر بهداشتی توجه نمی شود و زباله می ریزند.
وی در ادامه می گوید: از نظر منِ راهنمای توریستی، کمربندی های متصل به پلیس راه ها در حاشیه شهرها هم از پرزباله ترین منطقه ها است چون متولی خاصی برای نظافت ندارد یا متولیان پاسکاری می نمایند چون نه پلیس راه پیگیر است نه شهرداری ها، اداره راه هم که پیگیری نمی نماید.
در انتهای مصاحبه می خواهم که به طور خلاصه بگوید برای احیای حوزه توریستی چکار باید کرد و چه پیشنهادهایی دارد که می گوید: اول خواسته توریست را بشناسیم.
سپس با اشاره به تنوع منطقه ها توریستی در کرمان ادامه می دهد: برای توریستان خارجی که همه نقاط استان کرمان را بببیند، دستکم پنج روز زمان احتیاج است چون استان وسیع و بناهای تاریخی آن نیز متفرق است. کرمان دارای چند اقلیم متنوع است که خودش می تواند قابلیت و ظرفیت باشد که البته هزینه های توریستی راهم زیادتر می نماید.
چند پیشنهاد دارم؛ در نمایشگاه های خارجی و ایرانی مستمر شرکت کنیم؛ فردی که غرفه دار است باید آگاهی کامل به توریستی استان خود داشته باشد و خوب معرفی کند؛ کلیدواژه این حوزه، معرفی و شناساندن است آن هم با زبان و روی خوش. ما در کشور برای این بخش که مهمترین موضوع توریستی است، برنامه محور سیاستگذاری نداریم.
در ادامه به تجربه اش در سفر به آلمان در یک نمایشگاه توریستی طی سالهای گذشته اشاره و تاکید می نماید: یکبار ایران در آن نمایشگاه آلمان در غرفه، چایخانه ایرانی و گروه موسیقی رستاک را آورده بود که با نمایش مناسبی از ظرفیت های توریستی، بسیار پیروز عمل شد و مخاطبان بسیاری در غرفه می ایستادند و آشنایی پیدا می کردند.
در سرانجام هم به دیدگاه توریستان خارجی به ایرانیان و طرز رانندگی آنان می پردازد و می گوید: یکبار از آنان در این باره پرسیدم که یکی با لبخند گفت رانندگان ایرانی در شهرها خیلی تو دل هم می فرایند، البته خیلی هم با هم دوست هستند!
منبع: همگردی