برای شاعری که مرگش را پیش بینی کرد...

به گزارش مجله سلو بلاگ، خبرنگاران/بوشهر نشست تخصصی نگره های داستانی در غزل حسین جلال پور از سری ویژه برنامه های جایزه ملی دکتر حسین جلال پور (جایزه مستقل غزل) با حضور شاعران و غزل سرایان کشوری امروز (پنجشنبه، 12 دی ماه) در بندر گناوه برگزار گردید.

برای شاعری که مرگش را پیش بینی کرد...

احمد فریدمند در خصوص نگره های داستانی در مجموعه شعر کلاغ بعد از باغ حسین جلال پور با خوانش غزلی از زنده یاد حسین پور به تحلیل روایی آن پرداخت.

وی خط روایی غزل جلال پور را نظیر غزل حافظ دانست؛ اما با ذکر این نکته که در ادبیات کلاسیک خط روایی منهای منظومه ها (منظومه کلاسیک و منظومه نو) نمود پر رنگی ندارد و بر جوهره شعر غلبه می نماید.

به گزارش خبرنگاران، فریدمند با بیان اینکه شاعر در بخشی از این مجموعه شعر بالانس ها و تکنیک هایی که در هوای شاعرانگی با غلبه بر جوهره شعر به کار برده، بسیار بدیع و جاندار است، اضافه کرد: جلال پور با غزل گره روانی خودش را گگردده است؛ چراکه شاعر-راوی درمانگر خوبی است که توانسته در بعضی از غزل هایش خوب ظاهر گردد. بدیهی است هر هنری گره گشای روانی هنرمند چه در شعر، چه در نقاشی و چه در آواز و... است.

این شاعر با بیان اینکه بعد از مطالعه مجموعه غزل های جلال پور به این نکته رسیده است که اغلب غزل های وی دارای ردیف هستند، این امر را نقطه ضعف روایت در غزل وی دانست. نکته ای که با واکنش بعضی منتقدان حاضر در جلسه روبرو شد و آن ها معتقد بودند که ردیف با روایت در غزل منافاتی ندارد.

هرچند این شاعر گذر از پای بندهای ساختاری شعر کلاسیک همچون قافیه و عروض را ضرورت شعر مدرن دانست که در این مورد نیز حسن صادقی پناه از داوران حاضر در نشست با ذکر این نکته که وقتی کسی نمی خواهد ساختارهای خاص غزل را رعایت کند چه ضرورتی دارد غزل بگوید، ساختارشکنی های نامرسوم در این قالب را (به ویژه در شعر بعضی جوانان) مورد انتقاد قرار داد.

از دیگر نکات مطرح شده در این نشست روایت پسندی ذاتی انسان بود که فریدمند با اشاره به آن، اعلام نمود: انسان ذاتاً روایت پرور و روایت دوست است. ادبیات با نوشتن و سرودن از این ساختار استفاده می نماید.

غزل جلال پور داستان واره نیست

در ادامه عبدالله رئیسی، شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبی گفت: شعرهایی که آقای فریدمند از مجموعه غزل کلاغ بعد از باغ خواندند که شامل سروده های دهه اول جلال پور بود که ما بر این باور هستیم اوج غزل های جلال پور در دهه دوم شاعرانگی اش است. شاعر در شعرهای این دوره اش موقعیت آفرینی می نماید و گونه روایت خطی که غیر روایی است در کلامش دیده می گردد. در این غزلیات شخصیت ها تن به یک موقعیت واحد نمی دهند؛ دائم با بازگشت زمان و مکان روبه رو هستیم. شاعر خودش را در شعر مورد خطاب قرار می دهد.

وی با اشاره به مولفه های داستانی در شعرهای دوره دوم جلال پور اضافه کرد: در غزل مفهوم مدرن به همت خوانساری و میرزایی معنا شد؛ آن ها مفهوم روایت را با دید متوسط تری در غزل روایت کردند. بنابراین غزل جلال پور داستان واره نیست بلکه داستان تنها بخشی از غزلیات اوست؛ البته در بخش اول غزلیات او در بحث مولفه ها به شدت به داستان پست مدرن نزدیک است به خصوص آنجا که بحث سوژه و ابژه است. در عین حال، برخلاف غزل های صرفاً روایی، جنبه شاعرانگی، حس و عاطفه در غزل هایش نمود پررنگی دارد. در حقیقت در شعر جلال پور داستان تابعی از جریان کلی است که غزل دنبال می نماید.

در غزل روایی، مرگ و سرانجام برای یک شاعر اجباری است

محمدسعید میرزایی نیز در نشست تخصصی آنالیز نگره های داستانی در غزلیات حسین جلال پور گفت: با توجه به اشرافی که بر حوزه روایت شناسی دارم؛ ذکر چند نکته در خصوص شاکله غزل اینجا لازم است. به طبع، روایت یک غایت هستی شناختی دارد؛ یعنی یک تولد دارد و به مرگ ختم می گردد.

وی در ادامه با اشاره به اینکه شعر در شکل سنتی خود به چند صورت پیش می رود، اضافه کرد: غزل بر مبنای روایت دینامیک و خودزاینده پیش می رود؛ شاعر راوی در یک شرایط روان شناختی واقع شده است. شعر هم اراده رسیدن به مرگ و هم اراده گریز از یک موقعیت تکراری دارد. بنابراین باید روایت ادامه بیابد تا بتواند خود را تمام کند، از این رو در غزل روایی، مرگ و سرانجام برای یک شاعر اجباری است.

این شاعر غزل سرای نوآیین در ادامه با تاکید بر اینکه غزل در خدمت غایت هستی بخشی است، یادآور شد: ما در غزل دهه هفتاد کوشش کردیم روایت را در خدمت خلق شاعرانگی و موقعیت های غافلگیرانه قرار بدهیم و خود را در غایت هستی شناختی قرار بدهیم که جلال پور به این غایت رسید.

میرزایی با تاکید بر اینکه در حقیقت در غزل روایی ما از شکل غزل خارج می شویم و به یک حالت سیال می رسیم، گفت: حسین جلال پور در کتاب کلاغ بعد از باغ برخوردش با زبان بسیار جدی بود که همین مساله موجب شد او را به عنوان یک شاعر جدی بپذیریم. او پشت زمان ایستاد و با غزل چشم عمیق ته شب را، بر شانه ام نشستی و وا کردی/ آنگاه زل زدی به صدای من، شب را که رفته بود، صدا کردی سرانجام زندگی اش را به تصویر کشید.

این شاعر و روایت شناس با تاکید بر اینکه این شعر جلال پور به مرزی از ادراک می رسد که پشت کاغذ دنیا است، گفت: مگر در دنیا ما چند شاعر داشتیم که مرگ خودش را پیش بینی کرد؟! یکی از آنها حسین جلال پور بود که فقدان او امروز به شدت احساس می گردد.

وی در خصوص نقش ردیف در روایت (غزل روایی) شرح داد: ردیف می تواند یک امکان نحوی برای خلق گفتارهای جدید زبانی باشد، البته ما زیاد به غزل به چشم کلاسیک نگاه نمی کنیم؛ بلکه ردیف فقط ابزاری در دست ما برای تداعی یک روایت است.

میرزایی در سرانجام یادآور شد: بحث عروض در ذات زبان فارسی است، زبان فارسی موزیکال است؛ برای مثال بوف کور راهنمایی موزیکال است یا داستان های ابراهیم گلستان نوشته است، دارای موسیقی است. در حقیقت قافیه و ردیف ذات هارمونیک زبان فارسی است.

پریها: مجله گردشگری، خبری، موفقیت، آشپزی و سرگرمی میباشد.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 14 شهریور 1400 بروزرسانی: 14 شهریور 1400 گردآورنده: sloblag.com شناسه مطلب: 11982

به "برای شاعری که مرگش را پیش بینی کرد..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "برای شاعری که مرگش را پیش بینی کرد..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید