ناشر برجسته و بنیان گذار جایزه بوکر درگذشت
به گزارش مجله سلو بلاگ، به گزارش خبرنگاران به نقل از نیویورک تایمز - تام مشلر، ناشر ماجراجوی انگلیسی که حرفه ادبی بسیاری از برندگان نوبل را پرورش داد و جایزه بوکر را برای ترویج داستان طرح ریزی کرد روز 15 اکتبر در بیمارستانی در جنوب شرقی فرانسه درگذشت. او 87 ساله بود.
آقای مشلر، یک یهودی مهاجر از وین تحت اشغال آلمان نازی، جایی که پدرش در آن ناشر بود، وقتی در سال 1960 به عنوان مدیر ادبی موسسه چاپ و نشر برجسته لندن، جاناتان کِیپ، معرفی گردید، 26 سال سن داشت.
او با خرید حق انتشار انگلیسی اولین رمان جوزف هلر، کچ-22 به مبلغ 250 پوند در سال 1961 (معادل حدود 700 دلار آن روز و حدود 6500 دلار امروز) شهرت زودهنگامی کسب کرد و سال بعد کمی بعد از خودکشی ارنست همینگوی به آیداهو کوچ کرد تا در آماده سازی کتاب خاطرات این رمان نویس با عنوان جشن متغییر به همسرش ماری یاری کند.
آقای مشلر در کشف، پرورش و انتشار بسیاری از نویسندگان برنده نوبل ادبیات نقش اساسی داشت که از میان آنها می توان به گابریل گارسیا مارکز (که یک بار از او به عنوان عظیم ترین نویسنده ای که آثارش را چاپ نموده یاد کرد)، نادین گوردیمر، دوریس لسینگ، ماریو وارگاس یوسا و وی. اس. نایپل اشاره نمود.
او همچنین آثار مارتین امیس، جفری ارچر، جولین بارنز، بروس چَتوین، رولد دال، جان فاولز، کلایو جیمز، ایان مک ایوان، ادنا اوبرین، توماس پینچون، فیلیپ راث و کورت ونه گت را منتشر کرد و به آنها بال و پر داد.
نه خود و نه منتقدانش او را شخصیتی علمی نمی دانستند. درخواستش برای ورود به دانشگاه آکسفورد در رشته انگلیسی رد شد. مشلر خود را یک نویسنده زحمتکش می دانست. کتاب خاطرات او با عنوان ناشر در سال 2005 مورد تمسخر گسترده منتقدان نهاده شد.
اما هیچ کس در این موضوع بحثی نداشت که آقای مشلر که از 12 سالگی عمدتا روی پای خود ایستاده بود، فضای بسته دنیای نشر انگلیسی را با نگاه ظریفش به داستان و نبوغ تبلیغاتی اش تکان داد.
او مجموعه ای از نوشته ها و خط خطی های جان لنون را به دست آورد و آنها را در دو جلد منتشر کرد: در نوشته های خودش (1964) و یک اسپانیایی در کارها (1965). در سال 1983 مشلر یکی از اولین کتاب ها با تصاویر برجسته از جاناتان میلر را منتشر کرد.
پس از آنکه یک نقاشی از کیت ویلیامز در گالری مِیفِیر چشمان آقای مشلر را گرفت، او کتاب داستان تصویری آقای ویلیامز با عنوان بالماسکه را در سال 1979 منتشر کرد که حاوی سرنخ های پنهان برای یافتن یک خرگوش صحرایی جواهرنشان بود. این کتاب منبع الهام ژانری بود که امروز به نام جست وجوی گنج شناخته می گردد.
او تصمیم به انتشار نسخه اولیه ای منتسب به ویرجینیا استفان گرفت، پیش از آنکه بداند این نام دوشیزگی ویرجینیا وولف است. و پس از شنیدن حرف های دزموند موریس جانورشناس در یک مهمانی سفارش نوشتن میمون برهنه (1967) را به دکتر موریس داد که دیدگاهی بیولوژیکی در خصوص رفتار انسان بود و به اثری پرفروش تبدیل شد. او بعدها اشاره نمود که به دکتر موریس گفته بود اگر این را به کتاب تبدیل کنی آنقدر پیروز خواهد شد که دیگر هرگز توسط دانشمندان جدی گرفته نمی شوی، اما بسیار ثروتمند خواهی شد.
عظیم ترین دستاورد او احتمالا در سال 1969 حاصل شد، وقتی شرکت بازرگانی شکر بوکر-مک کانل را ترغیب به راه اندازی یک جایزه ادبی کرد تا با جایزه فرانسوی گنکور به رقابت بپردازد. این جایزه سالانه که بعدا جایزه من بوکر نام گرفت حالا به عنوان جایزه بوکر شناخته می گردد.
آقای مشلر در سال 2005 در مصاحبه با گاردین گفت: بوکر شاید مهم ترین کاری باشد که تا کنون انجام داده ام. قطعا تاثیرگذار بود و اگر به این معنی باشد که مردم فکر نمایند گاهی باید یک رمان خوب بخوانند، این چیزی است که بسیار به آن افتخار می کنم.
توماس میشل مشلر در 16 آگوست 1933 در برلین به دنیا آمد. خانواده او در سال 1938 پس از کشتار یهودی ها در شب بلورین به وین گریخت، اما نازی های خیلی زود به دنبالشان رفتند. وقتی نازی ها برای دستگیری پدرش، کرت مشلر، یک سوسیالیست یهودی به خانه آنها رفتند او به سفر کاری رفته بود. آنها اشیا قیمتی او را مصادره کردند اما به تام اجازه دادند تا یکی از وسایل اتاق کار پدرش را به یادگار بردارد که او مداد رنگی آبی اش را انتخاب کرد.
آقای مشلر که در عظیمسالی تحت درمان افسردگی شیدایی نهاده شد، درمان را بی فایده یافت. او به گاردین گفته بود: آنها همیشه به این ایده می پرداختند که وقتی پنج ساله بودم نازی ها به منزل مان آمدند. این موضوع واقعا رویم تاثیر نگذاشته بود، اما تراپیست ها این چیزها را دوست دارند. (اگرچه بعد از جنگ او فهمید سه تا از پدرعظیم و مادرعظیم هایش در هولوکاست کشته شدند.)
تام و مادرش (که تا آن موقع از پدرش جدا شده بود) ناامید از یافتن راهی به سوئد که امیدوار بودند از آنجا بتوانند به امریکا بروند، انتها به انگلیس نقل مکان کردند. او در 12 سالگی برای یادگیری زبان فرانسه به بریتانیای صغیر فرستاده شد. آقای مشلر برای تحصیل در رشته های فلسفه، سیاست و اقتصاد (و نه انگلیسی) در دانشگاه آکسفورد پذیرفته شد. اما پس از آنکه فهمید به دلیل مهارت در تنیس پذیرفته شده، این پیشنهاد را رد کرد.
در عوض به ایالات متحده سفر کرد، جایی که در یک کارخانه فراوری کنسرو ماهی تن کار می کرد، برای اتواستاپ زدن بازداشت شد و مقالات سفری برای لس انجلس تایمز و نیویورک تایمز نوشت.
او به اروپا بازگشت و پس از پیروزیت به عنوان راهنمای تور در انگلیس و ناکامی در کارگردانی فیلم در ایتالیا، در سال 1955 به عنوان دستیار فراوری اندره دوچ وارد صنعت نشر شد. او به مک گیبون اند کی، پنگوئن و انتها کِیپ نقل مکان کرد که از 1970 تا زمانی که این شرکت در 1991 توسط رندوم هاوس خریداری گردد رئیس آن بود.
آقای مشلر که بین خانه هایش در لندن، ولز، فرانسه و مکزیک در رفت و آمد بود بیش از آنکه مورد پسند واقع گردد مورد تحسین همگان بود. او در سال 2008 در پاسخ به این سوال ژاپن تایمز که آیا به خودش باورد دارد گفت: بله، به خودم ایمان دارم. لزوما بهتر از بقیه مردم نیستم، اما می دانم با آنها فرق دارم. درست است؟ و بعد با خنده اضافه نمود: هرچند فکر می کنم من بهترم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران