وقتی فرهنگ بین چرخ دنده های اقتصاد له می گردد
به گزارش مجله سلو بلاگ، یک نشانه شناس با بیان اینکه شرایط اقتصادی همواره به فرهنگ آسیب زده است، گفت: فرهنگ بین چرخ دنده های اقتصاد، گاهی جنبه منفی پیدا نموده، گاهی محو و گاهی له شده و نتوانسته ظهور و بروز پیدا کند، همچنین منافع فردی بر منافع جمعی ترجیح داده شده است. با این وجود باید انتظار داشت فرهنگ عمومی شدیدا تضعیف گردد.
حمیدرضا شعیری در گفت وگو با خبرنگاران، در شرح فرهنگ عمومی به چند واژه کلیدی شناخت، باور، کنش و رابطه اشاره نمود و درباره شناخت، گفت: میزانی از اطلاعات عمومی و مربوط به نحوه، سبک و آرایش زندگی در سطح جامعه وجود دارد که دانستن آنها یاری می نماید تا ارتباط انسان ها تسهیل گردد. هر چه شناخت من از این عوامل مفید در شکل گیری روابط بیشتر باشد، بنابراین روند و حرکت های زندگی برایم آسان تر می گردد.
او ادامه داد: در باور نیز الگوهایی در جامعه جاری هستند که من به آنها اعتقاد دارم، زیرا از گذشته بوده اند و دست به دست چرخیده و نسل به نسل حرکت نموده اند و به دست ما رسیده اند. برخی از الگوها نیز در زمان حال بر اساس شرایط و نیازهای جامعه شکل گرفته و به فرهنگ تبدیل می شوند. برای مثال زمانی، بستن کمربند در حین رانندگی برای راننده فرهنگ نبود و افراد ملزم به بستن آن نبودند اما از دوره ای به بعد به فرهنگ عمومی تبدیل شد و همه درون آن حرکت می نمایند، بنابراین الگویی است که همه به آن باور دارند و آن را انجام می دهند.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس درباره واژه کنش نیز اظهار کرد: یعنی آنچه که به آن باور هست، نسبت به آن عمل هم وجود داشته باشد. زمانی شما می بینید که مسائلی باور هست اما در عمل چون منافع من به ایجاب نمی نماید به آن تن نمی دهم. این یک ضد فرهنگ است یعنی از لحاظ کنشی به این باورها عمل نمی کنم زیرا در مسیر منافع من نیست. یکی از نکات بسیار عمیق که در بحث فرهنگ عمومی و تنظیم روابط ما انسان ها با هم اهمیت دارد این است که یاد بگیریم منافع فردی را بر منافع جمع ترجیح ندهیم.
فرهنگ عمومی یک جامعه نمی تواند رشد و توسعه کند تا زمانی که افراد، فرهنگ جمعی را به فرهنگ فردی ارحج ندهند
شعیری با بیان اینکه معتقدم فرهنگ عمومی یک جامعه نمی تواند رشد و توسعه کند تا زمانی که افراد، فرهنگ جمعی را به فرهنگ فردی ارحج ندهند، گفت: تا زمانی که افراد یک جامعه ندانند فرهنگ جمعی بر فرهنگ فردی اولویت دارد و فرهنگ جمعی را قربانی منافع فردی ننمایند، فرهنگ عمومی جامعه رشد نمی نماید.
زمانی فرهنگ عمومی ما رشد می نماید که...
او درباره واژه کلیدی رابطه نیز شرح داد: زمانی فرهنگ عمومی رشد می نماید که من همواره بتوانم رابطه خودم را با دیگری تنظیم کنم. اصلا فرهنگ عمومی جوامع تابع تنظیم رابطه من و دیگری است، یعنی بدانم در کجا دیگری به مثابه خودِ من است و من به معنای خودم در چهره و جسم دیگری حضور پیدا نموده است. اگر دیگری را خود بدانم و در راستای تطبیق با او حرکت کنم، در این رابطه چیزی از من به او و برعکس انتقال پیدا می نماید، در این انتقال است که رشد و توسعه شکل می گیرد.
این نشانه شناس اضافه نمود: بر اساس این چهار واژه کلیدی که شرح دادم، فرهنگ عمومی یک جریان پویا، دینامیک و زنده است و نمی توان آن را یک مسئله سنتی دانست که مرده است. فرهنگ عمومی همواره زنده است و در بین حرکت ها و زندگی اجتماعی وجود دارد. اگرچه نکته خاص فرهنگ عمومی این است که به چشم نمی آید. ما نمی توانیم فرهنگ عمومی را با انگشت نشان دهیم و بگوییم، ببینید این فرهنگ عمومی است.
فرهنگ عمومی در لایه های جامعه پنهان است
شعیری با بیان اینکه فرهنگ عمومی در لایه های جامعه پنهان است اما در عین مخفی بودن حضور بارزی دارد و آشکار است، اضافه نمود: به محض آنکه می بینیم گروهی یا فردی به یکی ازجنبه های اجتماعی آسیب می زند، می گوییم دارای فرهنک عمومی نیست یعنی متوجه می شویم اگر چه فرهنگ عمومی مثل یک تابلو، میدان یا ماشین نیست که بتوانیم آن را نشان دهیم اما آسیب پذیر است. فرهنگ عمومی، می تواند به دلیل شرایطی که ضد فرهنگ ها را به وجود می آورند، آسیب ببیند و بین چرخ دنده های جریانی گرفتار گردد و پویایی خود را از دست دهد که این برای جامعه بسیار خطرناک است.
او با عنوان مثال دیگری گفت: اگر فردی از شیشه ماشین که در اتوبانی در حال حرکت است زباله ای به بیرون پرت کند، می گوییم فرد دارای فرهنگ عمومی نیست. این موضوع جایی نوشته نشده است اما چیزی است که در درون جامعه شکل می گیرد، پویا و دینامیک است و از فردی به فرد دیگری منتقل می گردد.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه فرهنگ عمومی قابلیت انتقال دارد، اظهار کرد: فرهنگ عمومی به دلیل زنده بودن در دسترس و همواره در حال توسعه است چون افراد به آن رجوع و عمل می نمایند، بنابراین رشد و توسعه پیدا می نماید. فرهنگ عمومی به دلیل قدرتمندی و اثرگذاری در سطوح مختلف جامعه حضور دارد. یک فرد، فرهنگ عمومی را در تمام شرایط و حضور فردی خودش نشان می دهد. خانواده ها نیز دارای فرهنگ عمومی هستند و این موضوع خودش را در سطح جامعه نشان می دهد. به همین دلیل قدرت بالایی دارد و توجه به فرهنگ عمومی در همه سطوح سبب می گردد آن جامعه در تنظیم روابط بین انسان های خودش بهترین شرایط را داشته باشد.
اولویت منافع جمعی بر منافع فردی در فرهنگ عمومی
شعیری با تاکید بر دو نکته درباره احترام به دیگری خاطرنشان کرد: باید در فرهنگ عمومی منافع جمعی بر منافع فردی اولویت داشته باشد. نکته بعدی در ارتباط با دیگری، احترام و صندلی دیگری نسبت به من و حتی اعتقاد به اخلاق مرامی است که باید در آن دیگری را بر خود مقدم شمرد که به آن رشد فرهنگ عمومی گفته می گردد. در جامعه ای که فرهنگ عمومی به سطحی برسد که من دیگری را بر خودم ترجیح دهم امکان رشد و توسعه فراهم می گردد و می توانیم به آینده امید زیادی داشته باشیم.
او بیان نمود: ما در بحث های مختلف اقتصادی مثل ارز، کالا، گرانی و سکه چنین مسائلی را دیدیم که فرهنگ عمومی جامعه، ضعیف و منفی عمل کرد، زیرا افراد در مسیر منافع فردی حرکت کردند و هر کسی از ترس شرایط اقتصادی و اجتماعی سعی کرد کار خودش را به گونه ای که فکر می کرد درست باشد، حل نماید. چون جامعه در مسیر رشد و تعالی فرهنگ عمومی قرار نگرفته است، شاهد چنین اتفاق هایی هستیم.
یکی دیگر از عناصر منفی در فرهنگ عمومی جامعه ما، خودخواهی و خود محوری است و شاید به نوعی در سال های اخیر در حال رشد بوده است که آثار آن را در زمینه های مختلف نیز دیده ایم
این نشانه شناس گفت: در سنت و فرهنگ در احترام به دیگری، از اخلاق و مرام با عنوان جوانمردی و مردانگی یاد شده است که امروزه به دو دلیلِ گیر کردن فرهنگ بین چرخ دنده های اقتصاد و خودخواهی آسیب پذیر شده است. یکی دیگر از عناصر منفی در فرهنگ عمومی جامعه ما خودخواهی و خود محوری است و شاید به نوعی در سال های اخیر در حال رشد بوده است که آثار آن را در زمینه های مختلف نیز دیده ایم. برای مثال، فرهنگ عمومی در موضوع آلودگی هوا می طلبد که بیشتر از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم اما فرهنگ جامعه ما این مسئله را نمی پذیرد و افراد با این باور که ماشین شخصی بهترین مسئله رفت و آمد است به صورت تک سر نشین در شهرهای مختلف تردد می نمایند. چنین امری به معنای آن است که این باوری با شرایط همگانی رشد و توسعه پیدا ننموده یا به دلیل آسیبی که بر اثر اقتصاد و شرایط سخت اجتماعی دیده، کمرنگ و ضعیف شده است.
فرهنگ عمومی مثل شبکه عمل می نماید
وی اضافه نمود: فرهنگ عمومی مثل شبکه عمل می نماید و نباید این طور فکر کرد که فرهنگ، عملی است و اگر من آن را انجام دهم اکتفا می نماید و اگر انجام ندهم مسئله ای پیش نمی آید. در این شبکه پیچیده که همه عناصر آن به نوعی به هم مربوط هستند، نمی توان هیچ عنصری را بدون در نظر دریافت عنصر دیگر کافی دانست. باید به ناچار درصدد باشیم در درون چنین شبکه ای نسبت به دیگری، شرایط، روابط انسانی، اعمال و کنش های فرهنگ را مورد نظر قرار دهیم.
این مدرس دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه فرهنگ عمومی نمی تواند به طور ایزوله در یک گوشه بماند، حبس گردد و به تنهایی رشد کند، اضافه نمود: فرهنگ عمومی یعنی جریان، نظام اجتماعی و شبکه اجتماعی درهم تنیده ای که درون آن همه عناصر، کارشان را درست انجام دهند، شبکه هم کارش را درست انجام می دهد و اگر در کار یکی از عناصر خللی وارد گردد، مابقی عناصر هم آسیب می بینند. در واقع مثل شبکه های راه است. برای مثال اگر در یکی از ایستگاه ها مثل مترو خللی ایجاد گردد، نمی تواند حرکت کند، مسیر خودش را از دست می دهد و متوقف می گردد. این شبکه در هم پیچیده و عناصر آن بسیار به هم مرتبط عمل می نمایند.
شعیری با بیان اینکه با فرهنگ عمومی نباید برخورد تجویزی کرد، گفت: فرهنگ عمومی چیزی نیست که با آن به صورت دستورالعملی برخورد و مردم را وادار به پیروی از آن کنیم. فرهنگ عمومی در جامعه شکل می گیرد و ریشه در فرهنگ قبلی جامعه دارد، یک روزه ایجاد نمی گردد و یک روزه هم از بین نمی رود. فرهنگ عمومی یک جریان دارای تداوم است. جریان گسترده ای که همواره امکان رشد، توسعه و بازبینی در آن وجود دارد.
او اظهار کرد: در سفر به یکی از کشورهای خارجی، مسیر دوچرخه سواری در تمام شهری که من از آن بازدید کردم، وجود داشت و نکته قابل توجه این بود که هیچ کس به این مسیر تجاوز نمی کرد و عابر پیاده ای پایش را داخل آن نمی گذاشت و مختص دوچرخه سواران بود. احترامی که به این مسیر می گذاشتند، ایجاد ایمنی می کرد تا فرد دوچرخه سوار بداند این مسیر متعلق به اوست بنابراین با ایمنی کامل در آن حرکت می کرد اگر ما در کشور خودمان چنین مسیری ایجاد کردیم که فقط دوچرخه سواران در آن حرکت کردند و موتور سوار، ماشین یا عابر پیاده وارد آن نشد، می توانیم بگوییم فرهنگ عمومی جامعه به سطحی از رشد رسیده است.
متاسفانه مسوولان و مدیران کشور در جامعه ما الگوهای خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی عمومی نبوده اند به همین دلیل نکته ای که در بحث ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی مطرح کردم، رشد پیدا ننموده استمسوولان و مدیران کشور در جامعه ما الگوهای خوبی نبوده اند
این نشانه شناس ادامه داد: حتی در برخی دیگر از کشورها، عابران در پیاده روها در مسیر چپ و راستی که وجود دارد، حرکت می نمایند. این جریان فرهنگ عمومی است که شکل گرفته و افراد به آن احترام گذاشته اند و احترام به آن یعنی احترام به دیگری. به همین دلیل اصرار دارم فرهنگ عمومی جوامع نه تنها پیچیده، گسترده و شبکه ای است بلکه دارای ویژگی مهم در نظر دریافت، احترام و اخلاق به دیگری است. اگر نگاه هر کدام از ما به این حد برسد که همواره بخشی از دیگری هستم و همواره دیگری بخشی از من است، روابطم را همواره با دیگری تنظیم و بازنگری کنم و اگر خلل و نقصانی در روابطم وجود دارد درصدد و تصحیح آن بر بیایم، در رشد فرهنگ عمومی جامعه نیز اثرگذار خواهم بود.
شعیری بیان نمود: متاسفانه مسوولان و مدیران کشور در جامعه ما الگوهای خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی عمومی نبوده اند به همین دلیل نکته ای که در بحث ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی مطرح کردم، رشد پیدا ننموده است. یعنی اگر در این سال ها مدیران کشور ما به فکر منافع فردی، ایجاد شرایط امن اقتصادی، راه های ثروت برای خودشان بودند، موجب ایجاد آثار منفی در فرهنگ جامعه شده تا باور مردم ما را نسبت به مدیران و مسوولان خدشه دار گردد. هر چه این باور آسیب پیدا کند، فرهنگ عمومی نیز بیشتر آسیب می بیند. فرهنگ عمومی جامعه زمانی رشد می نماید که مدل ها و الگوهایی که در جامعه هستند، درست عمل نمایند تا بتوانند نمونه بارز و خوبی برای رشد و توسعه فرهنگی باشند.
منبع: خبرگزاری ایسناپریها: مجله گردشگری، خبری، موفقیت، آشپزی و سرگرمی میباشد.