توکیو میدان رقابت ژئوپلیتیک چین و آمریکا
به گزارش مجله سلو بلاگ، المپیک توکیو که این روز ها در ژاپن در جریان است، قیاس مناسبی برای رقابت چین و ایالات متحده است. المپیک توکیو را می توان ژئوپلیتیک ترین المپیکی دانست که چین، فزونی بلامنازع آمریکا در آن را به چالش کشیده است.
به گزارش شرق؛ در تاریخ صدساله برگزاری المپیک مدرن، چین تا المپیک 1984 لس آنجلس حتی یک مدال طلا هم نگرفته بود. اما تنها یک ربع قرن بعد، در المپیک 2008 پکن، چین، ایالات متحده را از موقعیت عادی خود به اسم قهرمان بازی های المپیک خارج کرد و 48 مدال طلا در برابر 36 مدال طلای ایالات متحده کسب کرد.
با اینکه ایالات متحده در سال های 2012 و 2016 به راحتی دوباره به صندلی اول بازگشت، اما به نظر می رسد رقابت میان چین و ایالات متحده در المپیک توکیو بسیار نزدیک باشد. موفقیت چشمگیر چین در عرصه ورزش را می توان در دیگر عرصه ها هم مشاهده کرد.
تنها دو دهه پیش و در شروع قرن بیست ویکم، چین حتی در جدول رقابت ژئوپلیتیک حضور نداشت و از نظر مالی، این کشور به اسم کشور فقیر و در حال توسعه طبقه بندی می شد و طبق همین شرایط اجازه پیوستن به سازمان تجارت دنیای به اسم اقتصاد های در حال توسعه را کسب کرد. از نظر تکنولوژیکی هم با عایدی سرانه تقریبا برابر با گویان و فیلیپین، شهروندان چینی پول کافی برای خرید کامپیوتر یا تلفن همراه پیشرفته نداشتند و این کشور در موقعیتی هم نبود که بتواند بسیاری از کالا های پیشرفته را در خاک خود فراوری کند.
از نظر نظامی هم چین اهمیت چندانی برای وزارت دفاع آمریکا نداشت و تحت اسم تهدیدی کمتر مورد پوشش پنتاگون نهاده شد. از نظر دیپلماتیک هم چین کشوری آرام و بی دردسر بود که از سیاست های دنگ شیائوینگ رهبر سابق خود برای پیشرفت بدون سروصدا پیروی می کرد.
اما آن دوران گذشت و چین در دو دهه گذشته بیشتر و سریع تر از هر کشور دیگری در طول تاریخ قدرت خود را در تمام حوزه ها افزایش داده و به این ترتیب به رقیبی جدی برای تنها ابرقدرت دنیا تبدیل شده است.
واتسلاو هاول رئیس جمهوری سابق چک درباره ظهور ناگهانی چین به درستی می گوید که همه این ها آن قدر سریع رخ داده است که ما هنوز فرصت نکردیم تا حیرت زده شویم. امروز چین بزرگ ترین کارخانه فراوری کالا در دنیا است و شریک تجاری اول بسیاری از کشورها ست. چین موتور اصلی رشد مالی در تمام سال های پس از رکود بزرگ 2008 بوده است.
براساس معیار های سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و صندوق بین المللی پول که دقیق ترین معیار ها برای سنجش اقتصاد های ملی است، چین به اسم بزرگ ترین اقتصاد دنیا شناخته می گردد. به گفته جیمز متیس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده، چین در عرصه نظامی هم فزونی آمریکا را در هر حوزه جنگی تضعیف نموده است و هر حوزه مورد مناقشه قرار گرفته است؛ هوا، زمین، دریا، فضا و فضای مجازی. این در حالی است که ایالات متحده در عرصه نظامی تنها ابرقدرت در دنیا به تعداد می آید، اما چین در این حوزه هم ایالات متحده را به چالش کشیده است.
باب ورک، معاون وزیر دفاع سابق آمریکا می گوید: ایالات متحده و چین در بسیاری از منطقه ها و حوزه های نظامی درگیری دارند و برترین نمونه آن که نشان دهنده واقعیت موجود به تعداد می آید، تایوان است. در این مورد و با وجود 18 مورد تنش و درگیری کوچک و بزرگ نظامی بر سر تایوان، ایالات متحده هنوز نتوانسته خواسته خود را به چین تحمیل کند.
در حال حاضر چین بزرگ ترین فراورینماینده و مصرف نماینده خودرو است و ایلان ماسک کارآفرین آمریکایی و مدیرعامل کارخانه تسلا، فراورینماینده خودرو های برقی، معتقد است که بزرگ ترین بازار تسلا و دیگر خودرو های برقی در چین است و فناوری هوش مصنوعی که چین در آن در حال پیشرفت است، به احتمال زیاد بیشترین تأثیر را بر اقتصاد و امنیت نسل آینده خواهد داشت.
گزارش هاروارد
اگر هنوز هم تردید هایی در خصوص قدرت چین و رقابت نزدیک این کشور با ایالات متحده در تمام حوزه ها وجود دارد، می توان گزارش کارگروه دانشگاه هاروارد در خصوص رقابت بزرگ چین و آمریکا در آینده را که در نوامبر 2020 تهیه شده، مطالعه کرد. این گزارش در اختیار کسانی نهاده شده است که در مشخص استراتژی دولت بایدن نقشی اساسی ایفا می نمایند.
این گزارش به مستندسازی آنچه در دو دهه گذشته در مجموعه رقابت ها بین چین و ایالات متحده واقعا رخ داده، پرداخته است. هدف از ارائه آن هم ایجاد یک پایگاه داده عینی است که می تواند به اسم اساس و پایه ای برای سیاست گذاران که ارزیابی مجدد استراتژیک درباره چالش چین را بر عهده دارند، به کار رود.
بر اساس این گزارش، رقابت در پنج حوزه اصلی میان چین و ایالات متحده جریان دارد؛ مالی، تکنولوژیکی، نظامی، دیپلماتیک و ایدئولوژیکی. هر فصل با شناسایی معیارها، معیار های ارزیابی سناریو های مختلف و برترین منابع طبقه بندی نشده داده ها در خصوص هر موضوع شروع می گردد و در هر بخش، شواهد مربوط به آنچه در دو دهه گذشته رخ داده را خلاصه می نماید و با ارزیابی صریح از شرایط کنونی ایالات متحده و چین به سرانجام می رسد.
به طور خلاصه، یافته های اصلی گزارش این گونه است: قدرت چین در تمام حوزه های مورد رقابت نه تن ها در حال افزایش است بلکه در حال حاضر به نقطه ای رسیده است که نظم پس از جنگ سرد را از لحاظ ژئوپلیتیک، مالی، تکنولوژیکی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی کاملا تغییر داده است.
نکته دیگر این است که چین نه تن ها در بسیاری از عرصه های مهم، از جمله حجم اقتصاد خود، از ایالات متحده پیشی گرفته، بلکه منجر به ایجاد چالش ها و دشواری هایی برای آمریکا شده که بعید است ایالات متحده در کوتاه مدت بتواند بر آن ها غلبه کند. از آنجا که جمعیت چین چهار برابر ایالات متحده است، اگر کارگران چینی تنها یک چهارم آمریکایی ها بازدهی داشته باشند، فراوری ناخالص داخلی آن ها با آمریکا برابر خواهد بود. البته فراوری ناخالص داخلی همه چیز نیست، اما نمی توان انکار کرد که زیربنای قدرت را در روابط بین ملت ها شکل می دهد.
اگر هر دو کشور به راستا فعلی خود ادامه دهند، تا سال 2030، اقتصاد چین دو برابر اقتصاد آمریکا خواهد بود. علاوه بر این، در بسیاری از حوزه های دیگر که ایالات متحده به طور سنتی بر آن تسلط داشته است، احتمالا چین دارای مزایای پایدارتر از آمریکا خواهد بود. هرچقدر هم دردناک باشد، آمریکایی ها باید راهی برای کنارآمدن با دنیایی پیدا نمایند که در آن، حداقل در بعضی از قلمروها، چین تعداده 1 است.
با این حال مقام های واشنگتن همچنان به تماشا چین در آینه عقب اصرار دارند و نمی توانند بپذیرند که چین به جایی رسیده که بتواند رقیب نزدیک ایالات متحده باشد. اما واقعیت چیز دیگری می گوید. زمان آن رسیده است که چین را به اسم یک رقیب کامل برای ایالات متحده به رسمیت بشناسیم. به این ترتیب، این یک چالش ژئوپلیتیک بزرگ برای هر آمریکایی محسوب می گردد. تفاوت بین اصطلاحات مورد استفاده سیاست مداران و محققان فقط معنایی نیست.
اگر ارزیابی محققان در این گزارش درست باشد، ارزیابی تهدیدات دنیای که بر اساس آن مدیر اطلاعات ملی آمریکا نتیجه گرفته که چین به زودی و به طور فزاینده ای رقیب نزدیک آمریکا خواهد شد، یک ارزیابی اشتباه است. واقعیت این است که چین مدت هاست از این ارزیابی مدیر اطلاعات ملی آمریکا فراتر رفته و در بسیاری از حوزه ها حتی ایالات متحده را پشت سر گذاشته است. این واقعیت را می توان از ورزشکاران آمریکایی در توکیو پرسید.
شکست آمریکا از چین در جنگ فرضی
یک ژنرال ارتش ایالات متحده گفت که ارتش آمریکا در نبردی که نهایتا به یک تغییر عمده در استراتژی جنگی اش منجر شد، سخت مغلوب شده است. بیزنس اینسایدر در گزارشی می نویسد که در مانوری در ماه اکتبر، آمادگی ایالات متحده برای برخورد های مسلحانه در بوته آزمایش نهاده شد و نتیجه آن برملاشدن نقاط ضعفی جدی در راهبرد های جنگی آن بود.
ژنرال جان هایتِن، معاون دبیرکل ستاد مشترک ارتش آمریکا، گفت: بدون آنکه بخواهم در مسائل اغراق کنم، این (مانور) به سختی مغلوب شد. در جریان شبیه سازی جنگ که برخوردی فرضی با چین شامل جنگ بر سر تایوان توصیف شده است، دشمن مجازی فرضی در زمینه راهبرد های اطلاعاتی بر تیم آبی (تیم ایالات متحده) غلبه کرد. هایتن اضافه نمود: یک تیم مهاجم قرمز (در نقش دشمن) که در طول 20 سال گذشته ایالات متحده را مورد مطالعه قرار داده بود، از ما سریع تر و بهتر عمل کرد.
آن ها پیش از آنکه ما دست به اقدامی بزنیم، دقیقا می دانستند قرار است چه بکنیم و از آن استفاده کردند. حالا تصور کنید رقبای واقعی ما در 20 سال گذشته، احتمالا حتی با تمرکز بیشتر و تعداد بیشتر، چه می نموده اند؛ بنابراین باید یک گام به عقب برمی داشتیم و به این منظره نگاه می کردیم و می گفتیم کجا قصور کردیم؟ هایتن گفت که نیرو های ایالات متحده کوشیدند که (بر رقیب) فزونی اطلاعاتی به دست آورند؛ درست مثل شرایط نخستین جنگ خلیج فارس، در 20 سال گذشته، درست مثل همه (کشورهای) دنیا، از جمله چین و روسیه که در 30 سال گذشته اقدامات ما را زیر نظر داشته اند.
آن کوشش ها بلافاصله مغلوب شد، زیرا ارتش آمریکا به ارتباطات و داده های دیجیتالی اتکا کرد که می تواند در صورت هدف قرارگرفتن ماهواره های آمریکا، مختل گردد. درگیری در این مانور شبیه سازی شده نشان داد که تجمع نیرو های آمریکا می تواند آن ها را در مقابل قدرت بزرگ دشمنان در موضعی آسیب پذیر قرار دهد. هایتن اضافه نمود: در دنیای امروز، با موشک های ماوراء صوت، با آتشباری های دوربرد علیه ما از نقاط مختلف، اگر نیرو های خود را در نقطه ای جمع کنید و همه بدانند کجا هستید، آسیب پذیر می شوید.
از آن هنگام، وزارت دفاع آمریکا در کوشش یافتن راهی برای به روزکردن سیاست های جنگی خود برای دستیابی به راهبردی برای یک مانور گسترده بوده است. هدف آن راهبرد، ایجاد قابلیت حمله به گونه ای است که دشمن قادر به دفاع از خود نباشد و هم میان بخش های فرماندهی و کنترل، ارتباطات به گونه ای برقرار گردد که تصویر روشن تری از جبهه های جنگ به فرماندهان بدهد. هایتن بر این باور است که این تغییرات لازم است، زیرا فزونی ارتش آمریکا در مقابل قدرت رقبایی، چون چین به سرعت کاهش می یابد.
منبع: فراروbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا